معنی فارسی duskish

B1

مربوط به تاریکی و سایه، معمولاً در زمان غروب اشاره دارد.

Having the quality or characteristics of dusk.

example
معنی(example):

او لباس تاریکی را پوشید که با آسمان غروب هم‌خوانی داشت.

مثال:

She wore a duskish dress that matched the twilight sky.

معنی(example):

رنگ‌های تاریکی نقاشی آن را بسیار جوگیر کرده بود.

مثال:

The duskish hues of the painting made it very atmospheric.

معنی فارسی کلمه duskish

: معنی duskish به فارسی

مربوط به تاریکی و سایه، معمولاً در زمان غروب اشاره دارد.