معنی فارسی dutiability
B1کیفیت یا حالت وظیفه‌مند بودن، که به معنای انجام وظایف مشخص می‌باشد.
The state or quality of being dutiful; the responsibility to fulfill duties.
- NOUN
example
معنی(example):
وظیفه‌مندی این کار به وضوح در شرح شغل مشخص شده بود.
مثال:
The dutiability of the task was clearly outlined in the job description.
معنی(example):
درک وظیفه‌مندی به مدیریت مؤثر مسئولیت‌ها کمک می‌کند.
مثال:
Understanding dutiability helps in managing responsibilities effectively.
معنی فارسی کلمه dutiability
:
کیفیت یا حالت وظیفه‌مند بودن، که به معنای انجام وظایف مشخص می‌باشد.
