معنی فارسی dwamy

B1

دوامی، اشاره به احساس آرامش و راحتی.

Characterized by a dreamy or soothing quality.

example
معنی(example):

کیفیت دوامی موسیقی همه را آرام کرد.

مثال:

The dwamy quality of the music made everyone feel relaxed.

معنی(example):

او نقاشی را به عنوان داشتن هاله‌ای دوامی توصیف کرد.

مثال:

She described the painting as having a dwamy aura.

معنی فارسی کلمه dwamy

: معنی dwamy به فارسی

دوامی، اشاره به احساس آرامش و راحتی.