معنی فارسی dwarfishness
B1به معنای ویژگیها یا حالتهای مرتبط با کوتوله بودن یا داشتن ابعاد کوچک.
The state or quality of being dwarfish; characterized by smallness or compactness.
- NOUN
example
معنی(example):
کوتولهگی این گیاه آن را انتخاب مناسبی برای باغهای کوچک کرد.
مثال:
The dwarfishness of the plant made it an ideal choice for small gardens.
معنی(example):
کوتولهگی او یک نقطهضعف نبود، بلکه یک ویژگی منحصر بهفرد بود.
مثال:
His dwarfishness was not a drawback, but rather a unique attribute.
معنی فارسی کلمه dwarfishness
:
به معنای ویژگیها یا حالتهای مرتبط با کوتوله بودن یا داشتن ابعاد کوچک.