معنی فارسی dyings

B1

جمع مرگ‌ها، وضعیت یا رویدادهایی که شامل مرگ افراد یا موجودات است.

The plural form of dying, referring to multiple instances of death.

example
معنی(example):

کتاب درباره انواع مرگ‌هایی که در طبیعت رخ می‌دهد بحث می‌کند.

مثال:

The book discusses the various dyings that occur in nature.

معنی(example):

او در مورد مرگ‌های عزیزانش در طول سال‌ها تأمل کرد.

مثال:

She reflected on the dyings of her loved ones over the years.

معنی فارسی کلمه dyings

: معنی dyings به فارسی

جمع مرگ‌ها، وضعیت یا رویدادهایی که شامل مرگ افراد یا موجودات است.