معنی فارسی dynamometamorphosed

B2

به فرآیند تبدیل شدن به شکل جدید به واسطه‌ی نیروهای دینامیکی اشاره دارد.

Transformed into a different structure due to dynamic metamorphic processes.

example
معنی(example):

معدن به شکل پایدارتری دینامومتامورف شد.

مثال:

The mineral was dynamometamorphosed into a more stable form.

معنی(example):

زمین‌شناسان مشاهده کردند که چگونه سنگ در طول زمان دینامومتامورف شده است.

مثال:

Geologists observed how the rock had been dynamometamorphosed over time.

معنی فارسی کلمه dynamometamorphosed

: معنی dynamometamorphosed به فارسی

به فرآیند تبدیل شدن به شکل جدید به واسطه‌ی نیروهای دینامیکی اشاره دارد.