معنی فارسی dysorexy
B2وضعیتی که در آن اشتها به درستی عمل نمیکند و باعث ایجاد عادات نادرست غذایی میشود.
A condition characterized by abnormal appetites or eating behaviors.
- NOUN
example
معنی(example):
دیسورکسی میتواند به اشتهای غیرطبیعی یا عادات غذا خوردن اشاره کند.
مثال:
Dysorexy can refer to an abnormal appetite or eating habits.
معنی(example):
افرادی که دچار دیسورکسی هستند ممکن است با رابطه خود با غذا مبارزه کنند.
مثال:
People with dysorexy may struggle with their relationship to food.
معنی فارسی کلمه dysorexy
:
وضعیتی که در آن اشتها به درستی عمل نمیکند و باعث ایجاد عادات نادرست غذایی میشود.