معنی فارسی dysphrenia
C1اختلالی در تفکر و ادراک که ممکن است بر عمل کرد اجتماعی تأثیر بگذارد.
A disorder characterized by disturbances in thought and perception.
- NOUN
example
معنی(example):
زبانزد میتواند به مشکلات جدی شناختی منجر شود.
مثال:
Dysphrenia can lead to severe cognitive difficulties.
معنی(example):
ضروری است که از کسانی که با زبانزد دست و پنجه نرم میکنند، حمایت کنیم.
مثال:
It's essential to provide support for those with dysphrenia.
معنی فارسی کلمه dysphrenia
:
اختلالی در تفکر و ادراک که ممکن است بر عمل کرد اجتماعی تأثیر بگذارد.