معنی فارسی dystomous

B1

دیستوموس، به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن موجودات دیستومی با مشکلاتی مواجه می‌شوند.

Referring to conditions or infections caused by distomian parasites.

example
معنی(example):

شرایط دیستوموس می‌تواند بر سیستم گوارش تأثیر بگذارد.

مثال:

The dystomous condition can affect the digestive system.

معنی(example):

دامپزشکان عفونت‌های دیستوموس را در دام‌ها تشخیص می‌دهند.

مثال:

Veterinarians diagnose dystomous infections in livestock.

معنی فارسی کلمه dystomous

: معنی dystomous به فارسی

دیستوموس، به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن موجودات دیستومی با مشکلاتی مواجه می‌شوند.