معنی فارسی earbash
B2گوش وری، دردسر دادن یا ایجاد مشکل برای کسی با گفتن موضوعی بسیار یا تحت فشار قرار دادن او با صحبت کردن.
To talk or chat excessively, often to the annoyance of others.
- verb
verb
معنی(verb):
To scold or lecture verbally.
example
معنی(example):
او شروع به گوش وری درباره ماجراجوییهای آخر هفتهاش کرد.
مثال:
He began to earbash about his weekend adventures.
معنی(example):
من نمیخواهم در حال حاضر درباره مشکلاتم خوشگذرانی کنم.
مثال:
I don't want to earbash about my problems right now.
معنی فارسی کلمه earbash
:
گوش وری، دردسر دادن یا ایجاد مشکل برای کسی با گفتن موضوعی بسیار یا تحت فشار قرار دادن او با صحبت کردن.