معنی فارسی earbud
A2گوشی کوچک برای گوش دادن به موسیقی یا تماس‌های تلفنی که به طور مستقیم به گوش وارد می‌شود.
A small headphone that fits directly in the outer ear.
- noun
noun
معنی(noun):
An immature ear of maize from which the threadlike silks emerge.
معنی(noun):
An underdeveloped mammalian ear.
معنی(noun):
A small earphone designed for use with portable sound systems.
معنی(noun):
A cotton swab.
example
معنی(example):
من با گوشی‌ام به موسیقی گوش می‌دهم.
مثال:
I listen to music with my earbud.
معنی(example):
گوشی در حین دویدن از گوشم افتاد.
مثال:
The earbud fell out of my ear while jogging.
معنی فارسی کلمه earbud
:
گوشی کوچک برای گوش دادن به موسیقی یا تماس‌های تلفنی که به طور مستقیم به گوش وارد می‌شود.
