معنی فارسی earthenhearted
B1دلسنگی، به معنای داشتن احساس عمیق و محبت برای زمین و طبیعت.
Having a deep connection and affection for the Earth and nature.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او همیشه دلسنگی داشت و به شدت برای محیط زیست اهمیت میداد.
مثال:
She was always earthenhearted, caring deeply for the environment.
معنی(example):
طبیعت دلسنگی او او را به یک شخصیت محبوب در جامعه تبدیل کرد.
مثال:
His earthenhearted nature made him a beloved figure in the community.
معنی فارسی کلمه earthenhearted
:
دلسنگی، به معنای داشتن احساس عمیق و محبت برای زمین و طبیعت.