معنی فارسی earthily

B1

دنیاوی، به معنای مرتبط با زندگی مادی و امور دنیوی.

Relating to the physical or material aspects of life.

example
معنی(example):

او زندگی ساده‌ای داشت و از امور دنیوی قدردانی می‌کرد.

مثال:

He lived an earthily life, appreciating the simple things.

معنی(example):

نگرانی‌های دنیوی او اغلب رویکرد عمل‌گرایانه‌اش به زندگی را نشان می‌داد.

مثال:

Her earthily concerns often reflected her pragmatic approach to life.

معنی فارسی کلمه earthily

: معنی earthily به فارسی

دنیاوی، به معنای مرتبط با زندگی مادی و امور دنیوی.