معنی فارسی earthshock

B1

لرزش زمین ناشی از فعالیت‌های زمین‌شناسی یا انسانی.

A sudden shaking of the ground often related to geological activity.

example
معنی(example):

زمین‌لرزه همه را در این رویداد غافلگیر کرد.

مثال:

The earthshock surprised everyone at the event.

معنی(example):

آنها در طی تمرین زلزله یک لرزش زمین خفیف را احساس کردند.

مثال:

They felt a slight earthshock during the earthquake drill.

معنی فارسی کلمه earthshock

: معنی earthshock به فارسی

لرزش زمین ناشی از فعالیت‌های زمین‌شناسی یا انسانی.