معنی فارسی east-south-east

B1

جهت‌گیری در یک زاویه ۲۲.۵ درجه به سمت جنوب از شرق.

A compass direction that is halfway between east and south-east.

example
معنی(example):

طوفان دیروز از جهت شرق-جنوب‌شرقی آمد.

مثال:

The storm came from the east-south-east yesterday.

معنی(example):

برای رسیدن به ساحل، به سمت شرق-جنوب‌شرقی به مدت یک مایل بروید.

مثال:

To get to the beach, head east-south-east for a mile.

معنی فارسی کلمه east-south-east

: معنی east-south-east به فارسی

جهت‌گیری در یک زاویه ۲۲.۵ درجه به سمت جنوب از شرق.