معنی فارسی east-west
B1مربوط به جهتگیری از شرق به غرب.
Referring to the direction or movement from east to west.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مسیر تجاری از شرق به غرب در سراسر قاره میرود.
مثال:
The trade route goes from east to west across the continent.
معنی(example):
اتوبان شرق-غرب چندین شهر بزرگ را به هم متصل میکند.
مثال:
The east-west highway connects several major cities.
معنی فارسی کلمه east-west
:
مربوط به جهتگیری از شرق به غرب.
