معنی فارسی easy-breezy
B1آسان و راحت، به سادگی و بدون زحمت بودن، غالباً در اشاره به شرایط راحت یا آسان استفاده میشود.
Something that is very easy and straightforward.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Laid-back and uncomplicated
example
معنی(example):
آب و هوای امروز آسان و راحت است، برای یک پیک نیک مناسب است.
مثال:
The weather today is easy-breezy, perfect for a picnic.
معنی(example):
ارائه او آسان و راحت بود و همه آن را فهمیدند.
مثال:
Her presentation was easy-breezy and everyone understood it.
معنی فارسی کلمه easy-breezy
:
آسان و راحت، به سادگی و بدون زحمت بودن، غالباً در اشاره به شرایط راحت یا آسان استفاده میشود.