معنی فارسی eastling
B1به شخصی اطلاق میشود که در سمت شرق متولد یا بزرگ شده است.
Someone who is born or raised in the east.
- NOUN
example
معنی(example):
یک شرقزاده همیشه داستانی برای گفتن درباره فرهنگ خود دارد.
مثال:
An eastling always has a story to share about their culture.
معنی(example):
شرقزاده بودن چیزی است که باید به آن افتخار کرد.
مثال:
Being an eastling is something to be proud of.
معنی فارسی کلمه eastling
:
به شخصی اطلاق میشود که در سمت شرق متولد یا بزرگ شده است.