معنی فارسی eastwardly

B1

به سمتی اشاره دارد که از غرب به شرق می‌رود، معمولاً در جغرافیا یا حرکات.

In the direction toward the east.

example
معنی(example):

خورشید هر روز صبح به سمت شرق برمی‌خیزد.

مثال:

The sun rises eastwardly every morning.

معنی(example):

او به سمت شرق حرکت کرد تا سرزمین‌های جدیدی را کشف کند.

مثال:

He moved eastwardly to explore new lands.

معنی فارسی کلمه eastwardly

: معنی eastwardly به فارسی

به سمتی اشاره دارد که از غرب به شرق می‌رود، معمولاً در جغرافیا یا حرکات.