معنی فارسی eater

B1 /ˈiːtɚ/

خوراکی به فردی گفته می‌شود که عادت‌های خاصی در غذا خوردن دارد، مثل افرادی که به مقدار زیاد می‌خورند.

A person who eats, especially one who eats a lot or has particular eating habits.

noun
معنی(noun):

One who eats.

معنی(noun):

An eating apple.

معنی(noun):

One who performs fellatio or cunnilingus.

معنی(noun):

A configuration of cells that appears to consume another configuration by gradually causing it to disappear.

example
معنی(example):

او یک خوراکی بزرگ است و می‌تواند دو پیتزا را به تنهایی تمام کند.

مثال:

He is a big eater and can finish two pizzas by himself.

معنی(example):

خوراکی بودن سخت‌پسند می‌تواند باعث دشواری در خوردن غذا در خارج از خانه شود.

مثال:

Being a picky eater can make dining out difficult.

معنی فارسی کلمه eater

: معنی eater به فارسی

خوراکی به فردی گفته می‌شود که عادت‌های خاصی در غذا خوردن دارد، مثل افرادی که به مقدار زیاد می‌خورند.