معنی فارسی ebenaceous
B1وابسته به چوب درخت ابنه که رنگ تیره و زیبایی دارد.
Relating to or resembling ebony; dark, rich in color.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
چوب ابنهای رنگی غنی و تیره دارد.
مثال:
The ebenaceous wood has a rich, dark color.
معنی(example):
او از روکش ابنهای پیانو قدردانی کرد.
مثال:
She admired the ebenaceous piano finish.
معنی فارسی کلمه ebenaceous
:
وابسته به چوب درخت ابنه که رنگ تیره و زیبایی دارد.