معنی فارسی ebeneous

B1

به رنگ ابنه‌ای یا تیره و براق.

Characterized by a dark, glossy color, similar to ebony.

example
معنی(example):

موهای ابنه‌ای او در زیر نور درخشان شد.

مثال:

Her ebeneous hair shone under the light.

معنی(example):

او دیوارها را به رنگ ابنه‌ای رنگ کرد.

مثال:

He painted the walls in an ebeneous shade.

معنی فارسی کلمه ebeneous

: معنی ebeneous به فارسی

به رنگ ابنه‌ای یا تیره و براق.