معنی فارسی ecclesiolatry
B1پرستش کلیسا یا نهادهای مذهبی به خودی خود، به جای تمرکز بر ایمان.
The worship of the church itself rather than the deity it represents.
- NOUN
example
معنی(example):
اکلزیولاتری میتواند منجر به تأکید بیش از حد بر سنتهای کلیسا شود.
مثال:
Ecclesiolatry can lead to an overemphasis on church traditions.
معنی(example):
منتقدان ادعا میکنند که اکلزیولاتری از پیام اصلی ایمان میکاهد.
مثال:
Critics argue that ecclesiolatry detracts from the core message of faith.
معنی فارسی کلمه ecclesiolatry
:
پرستش کلیسا یا نهادهای مذهبی به خودی خود، به جای تمرکز بر ایمان.