معنی فارسی echinated
B1به شکل خار خاردار و پرزدار.
Having spiny or prickly features; described as echinate.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فرم اچیناتهی نمونه، تطابقات آن را نشان میدهد.
مثال:
The echinated form of the specimen reveals its adaptations.
معنی(example):
اچیناتهها در برخی زیستگاهها مزیت تکاملی فراهم میکنند.
مثال:
Echinates provide an evolutionary advantage in certain habitats.
معنی فارسی کلمه echinated
:
به شکل خار خاردار و پرزدار.