معنی فارسی edge-wise
B1به صورت لبهای، بهخصوص در زمینه استفاده مستمر از لبه یک جسم.
In a manner that shows the edge or margin of an object, often in a physical context.
- ADVERB
example
معنی(example):
الواح را به صورت لبهای بگذارید تا برش راحتتر شود.
مثال:
Place the board edge-wise to make the cutting easier.
معنی(example):
هنرمند نقاشی را به صورت لبهای در برابر دیوار قرار داد.
مثال:
The artist positioned the painting edge-wise against the wall.
معنی فارسی کلمه edge-wise
:
به صورت لبهای، بهخصوص در زمینه استفاده مستمر از لبه یک جسم.