معنی فارسی effacement
C2کمرنگ شدن، به معنای نازک شدن یا از بین رفتن تدریجی یک ساختار.
The thinning or fading away of a structure or surface.
- NOUN
example
معنی(example):
پزشک فرایند کمرنگ شدن دهانه رحم در حین زایمان را توضیح داد.
مثال:
The doctor explained the effacement of the cervix during labor.
معنی(example):
کمرنگ شدن مرحلهای مهم از فرایند زایمان است.
مثال:
Effacement is an important aspect of the birth process.
معنی فارسی کلمه effacement
:
کمرنگ شدن، به معنای نازک شدن یا از بین رفتن تدریجی یک ساختار.