معنی فارسی effectible
B1قابل اثرگذاری به معنای اینکه امکان ایجاد اثر بر نتیجهای خاص وجود دارد.
Capable of being affected or influenced.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برخی تغییرات با استراتژی مناسب قابل اثرگذاری هستند.
مثال:
Some changes are effectible with the right strategy.
معنی(example):
نتیجه تنها در صورتی قابل اثرگذاری است که با هم کار کنیم.
مثال:
The result is only effectible if we work together.
معنی فارسی کلمه effectible
:
قابل اثرگذاری به معنای اینکه امکان ایجاد اثر بر نتیجهای خاص وجود دارد.