معنی فارسی effectually
B2به طور مؤثر، به شیوهای که نتیجه مطلوب و مثبت به همراه داشته باشد.
In an effective manner; producing a desired effect.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور مؤثر صحبت کرد و مباحثهاش سخت قابل رد بود.
مثال:
She spoke effectually, making her argument hard to refute.
معنی(example):
این روش به طور مؤثر برای حل مشکل موجود عمل کرد.
مثال:
The method worked effectually to solve the problem at hand.
معنی فارسی کلمه effectually
:
به طور مؤثر، به شیوهای که نتیجه مطلوب و مثبت به همراه داشته باشد.