معنی فارسی efficace
B2مؤثر، قابل تحقق و دارای تاثیر مثبت بر روی یک نتیجه خاص.
Having a desired effect or result; effective.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این روش در بهبود سلامت بسیار مؤثر است.
مثال:
This method is very efficacious in improving health.
معنی(example):
او به خاطر فنون مؤثرش در مربیگری شناخته شده است.
مثال:
He is known for his efficacious techniques in coaching.
معنی فارسی کلمه efficace
:
مؤثر، قابل تحقق و دارای تاثیر مثبت بر روی یک نتیجه خاص.