معنی فارسی egg cup
A1فنجان تخممرغ، ظرفی کوچک که برای نگهداری تخممرغ آبپز استفاده میشود.
A small cup designed to hold a boiled egg upright.
- noun
noun
معنی(noun):
A small dish used to support a boiled egg while it is eaten.
example
معنی(example):
من از یک فنجان تخممرغ برای نگه داشتن تخممرغ آبپز استفاده میکنم.
مثال:
I use an egg cup to hold my boiled egg.
معنی(example):
فنجان تخممرغ رنگی بود و صبحانه را سرگرمکننده کرد.
مثال:
The egg cup was colorful and made breakfast fun.
معنی فارسی کلمه egg cup
:
فنجان تخممرغ، ظرفی کوچک که برای نگهداری تخممرغ آبپز استفاده میشود.