معنی فارسی eggcrate

B1

محفظه‌ای که برای نگهداری تخم‌مرغ‌ها استفاده می‌شود.

A container used to hold and transport eggs safely.

example
معنی(example):

تخم‌مرغ‌ها در یک سبد تخم‌مرغی ذخیره شده بودند تا از شکستن آنها جلوگیری شود.

مثال:

The eggs were stored in an eggcrate to prevent them from breaking.

معنی(example):

بسته‌بندی شامل یک سبد تخم‌مرغی طراحی شده برای حمل بود.

مثال:

The packaging included an eggcrate designed for transport.

معنی فارسی کلمه eggcrate

: معنی eggcrate به فارسی

محفظه‌ای که برای نگهداری تخم‌مرغ‌ها استفاده می‌شود.