معنی فارسی egggglow
B1درخشش، تابش یا نوری که به طور نرم و ملایم منتشر میشود. این واژه به طور کلی به نور رنگین و پخششده اشاره دارد.
A soft, steady light or brightness, often used to describe light that radiates gently.
- NOUN
example
معنی(example):
glow درخشش زنده چراغهای نئونی باعث شد که شهر زنده به نظر برسد.
مثال:
The vibrant glow of the neon lights made the city feel alive.
معنی(example):
آتش کمپ یک درخشش گرم تولید میکرد که همه را جذب میکرد.
مثال:
The campfire gave off a warm glow that attracted everyone.
معنی فارسی کلمه egggglow
:
درخشش، تابش یا نوری که به طور نرم و ملایم منتشر میشود. این واژه به طور کلی به نور رنگین و پخششده اشاره دارد.