معنی فارسی ejectee

B1

شخصی که از یک وسیله نقلیه یا یک وضعیت خاص خارج شده است.

A person who has been ejected from a vehicle or situation.

example
معنی(example):

مسافر خروجی به طور ایمن از هواپیما خارج شد.

مثال:

The ejectee was safely removed from the aircraft.

معنی(example):

به عنوان یک خروجی، او باید راهی برای بازگشت به خانه پیدا می‌کرد.

مثال:

As an ejectee, he had to find a way back home.

معنی فارسی کلمه ejectee

: معنی ejectee به فارسی

شخصی که از یک وسیله نقلیه یا یک وضعیت خاص خارج شده است.