معنی فارسی elargement

B1

بزرگ‌تر شدن، افزایش اندازه یا حجم یک چیز را توصیف می‌کند.

The act of increasing in size or extent.

example
معنی(example):

بزرگ‌نمایی عکس آن را واضح‌تر کرد.

مثال:

The enlargement of the photo made it clearer.

معنی(example):

او پس از تمرین متوجه بزرگی عضلاتش شد.

مثال:

He noticed the enlargement of his muscles after working out.

معنی فارسی کلمه elargement

: معنی elargement به فارسی

بزرگ‌تر شدن، افزایش اندازه یا حجم یک چیز را توصیف می‌کند.