معنی فارسی elbowy

B1

ویژگی یا احساسی که به شکل و فرم آرنج مرتبط است.

Having the quality of being related to the elbow.

example
معنی(example):

پارچه احساس نرم و آرنجی دارد.

مثال:

The fabric has a soft, elbowy feel to it.

معنی(example):

او در حین چرخش حرکتی آرنجی انجام داد.

مثال:

He made an elbowy movement while turning.

معنی فارسی کلمه elbowy

: معنی elbowy به فارسی

ویژگی یا احساسی که به شکل و فرم آرنج مرتبط است.