معنی فارسی elderhood

B2

دوره‌ای از زندگی که فرد به سنین بزرگسالی می‌رسد و ویژگی‌های خاصی از قبیل حکمت و تجربه را در بر می‌گیرد.

The phase of life when one is considered elderly, often associated with wisdom and experience.

example
معنی(example):

در سنین بزرگسالی، افراد معمولاً حکمت خود را به اشتراک می‌گذارند.

مثال:

In elderhood, individuals often share their wisdom.

معنی(example):

سنین بزرگسالی مسئولیت‌هایی را به همراه دارد.

مثال:

Elderhood brings with it a sense of responsibility.

معنی فارسی کلمه elderhood

: معنی elderhood به فارسی

دوره‌ای از زندگی که فرد به سنین بزرگسالی می‌رسد و ویژگی‌های خاصی از قبیل حکمت و تجربه را در بر می‌گیرد.