معنی فارسی electrotechnician
B2کارشناس فنی در زمینه الکتریسیته، مسئول تعمیر، نصب و نگهداری سیستمهای برقی و الکترونیکی.
A technician specializing in electrical and electronic systems.
- NOUN
example
معنی(example):
یک تکنسین الکترونیک تجهیزات برقی معیوب را تعمیر میکند.
مثال:
An electrotechnician repairs faulty electrical equipment.
معنی(example):
تکنسین الکترونیک مسئول نصب و نگهداری است.
مثال:
The electrotechnician is responsible for installation and maintenance.
معنی فارسی کلمه electrotechnician
:
کارشناس فنی در زمینه الکتریسیته، مسئول تعمیر، نصب و نگهداری سیستمهای برقی و الکترونیکی.