معنی فارسی elementarity
B1ساده بودن و ابتدایی بودن یک کار یا مفهوم که اجازه میدهد همه در آن مشارکت کنند.
The quality of being simple and fundamental, making it accessible to everyone.
- NOUN
example
معنی(example):
سادگی کار تضمین کرد که همه دانشآموزان بتوانند شرکت کنند.
مثال:
The elementarity of the task ensured that all students could participate.
معنی(example):
سادگی کلید دسترسی به یادگیری است.
مثال:
Elementarity is key in making learning accessible.
معنی فارسی کلمه elementarity
:
ساده بودن و ابتدایی بودن یک کار یا مفهوم که اجازه میدهد همه در آن مشارکت کنند.