معنی فارسی eliminatory

B2

حذف‌کردنی، به روش یا فرآیندی اشاره دارد که در آن چیزهایی حذف می‌شود.

Referring to the process or means of elimination.

example
معنی(example):

روش‌های حذف‌کردنی در زمینه‌های تحقیقاتی مختلف استفاده می‌شود.

مثال:

Eliminatory methods are used in various research fields.

معنی(example):

معیارهای حذف‌کردنی به کاهش تعداد نامزدها کمک کرد.

مثال:

The eliminatory criteria helped narrow down the candidates.

معنی فارسی کلمه eliminatory

: معنی eliminatory به فارسی

حذف‌کردنی، به روش یا فرآیندی اشاره دارد که در آن چیزهایی حذف می‌شود.