معنی فارسی elingued
B1احساس پیوند و ارتباط با دیگران یا فرهنگها.
Feeling connected or linked to others or cultures.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او از تجربیاتش در فرهنگهای مختلف احساس الینگواتی میکرد.
مثال:
He felt elingued by his experiences in different cultures.
معنی(example):
او از طریق سفرهایش احساس الینگواتی میکند.
مثال:
She is elingued through her travels.
معنی فارسی کلمه elingued
:
احساس پیوند و ارتباط با دیگران یا فرهنگها.