معنی فارسی eloigned
B1دور شده، به معنای آنکه چیزی یا کسی از یک مکان یا وضعیت خاص دور شدهاست.
Having been distanced from a particular place or context.
- VERB
example
معنی(example):
او بعد از مهاجرت به خارج از کشور از خانوادهاش احساس دوری کرد.
مثال:
He felt eloigned from his family after moving abroad.
معنی(example):
رشته کوه دره را از بقیه جهان دور کرد.
مثال:
The mountain range eloigned the valley from the rest of the world.
معنی فارسی کلمه eloigned
:
دور شده، به معنای آنکه چیزی یا کسی از یک مکان یا وضعیت خاص دور شدهاست.