معنی فارسی elver
B1 /ˈɛlvə(ɹ)/جوانترین فرم زندگی ماهیهای اقیانوس، بهویژه انواع اروپایی.
A young eel, especially one that has migrated from the sea to freshwater.
- noun
noun
معنی(noun):
A young eel.
example
معنی(example):
یک الور یک ماهی جوان است.
مثال:
An elver is a young eel.
معنی(example):
ما یک الور در جوی گرفتیم.
مثال:
We caught an elver in the stream.
معنی فارسی کلمه elver
:
جوانترین فرم زندگی ماهیهای اقیانوس، بهویژه انواع اروپایی.