معنی فارسی emarginately

B1

به شکلی که در آن نواحی معینی بریدگی یا انحنا وجود داشته باشد.

In a way that features notching or indentations.

example
معنی(example):

گل‌ها در سپیده‌دم به‌طور امانجینه باز شدند.

مثال:

The flowers opened emarginately at dawn.

معنی(example):

کاغذ به‌طور امانجینه تا شده بود تا جابجایی آن آسان‌تر باشد.

مثال:

The paper was folded emarginately for easier handling.

معنی فارسی کلمه emarginately

: معنی emarginately به فارسی

به شکلی که در آن نواحی معینی بریدگی یا انحنا وجود داشته باشد.