معنی فارسی embannered
B1مقصود از آذین با پرچم، نمادین کردن یک مکان یا رویداد با استفاده از پرچم.
To decorate or mark a place or event with banners.
- VERB
example
معنی(example):
کارناوال پرچمدار پرچمهای رنگارنگی داشت که در باد تکان میخوردند.
مثال:
The embannered parade had colorful flags waving in the wind.
معنی(example):
آنها ورودی جشنواره را با پرچمهای درخشان آذین کردند.
مثال:
They embannered the entrance to the festival with bright banners.
معنی فارسی کلمه embannered
:
مقصود از آذین با پرچم، نمادین کردن یک مکان یا رویداد با استفاده از پرچم.