معنی فارسی embar
B1احساس ناراحتی و عدم اطمینان در موقعیتهای اجتماعی، معمولاً به خاطر فراموشی یا اشتباهات.
Feeling awkward and self-conscious in social situations, usually due to forgetting or making mistakes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
من همیشه وقتی نام کسی را فراموش میکنم احساس شرمندگی میکنم.
مثال:
I always feel embar when I forget someone's name.
معنی(example):
شرمندگی او در جلسه وقتی که بر روی کلماتش لکنت گرفت، واضح بود.
مثال:
His embar at the meeting was evident when he stumbled over his words.
معنی فارسی کلمه embar
:
احساس ناراحتی و عدم اطمینان در موقعیتهای اجتماعی، معمولاً به خاطر فراموشی یا اشتباهات.