معنی فارسی embarge

B1

عملی که به موجب آن ارسال کالا تا زمان وقوع یک شرایط مشخص متوقف می‌شود.

To impose a restriction on the movement or shipment of goods.

example
معنی(example):

شرکت محموله را تا دریافت پرداخت کننده می‌گیرد.

مثال:

The company will embarge the shipment until payment is received.

معنی(example):

آنها به دلیل اختلاف تصمیم گرفتند تحویل را بگیرند.

مثال:

They decided to embarge the delivery due to the dispute.

معنی فارسی کلمه embarge

: معنی embarge به فارسی

عملی که به موجب آن ارسال کالا تا زمان وقوع یک شرایط مشخص متوقف می‌شود.