معنی فارسی emblematize

C1

نماد کردن، به تصویر کشیدن یا نمایان کردن یک مفهوم از طریق نشانه‌ای خاص.

To serve as a symbol of something; to represent or embody an idea or quality.

verb
معنی(verb):

To stand as an emblem for; to represent.

example
معنی(example):

عقاب در بسیاری از فرهنگ‌ها نماد آزادی است.

مثال:

The eagle emblematizes freedom in many cultures.

معنی(example):

عملکردهای او روح اراده را نمادین کرده است.

مثال:

Her actions emblematize the spirit of determination.

معنی فارسی کلمه emblematize

: معنی emblematize به فارسی

نماد کردن، به تصویر کشیدن یا نمایان کردن یک مفهوم از طریق نشانه‌ای خاص.