معنی فارسی embolic
B2آمبولیک، صفتی که به مواردی اشاره دارد که به آمبولی مربوط میشود.
Relating to or caused by an embolus or embolism.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پزشک روند آمبولیک را در طول معاینه توضیح داد.
مثال:
The doctor explained the embolic process during the exam.
معنی(example):
رویدادهای آمبولیک میتوانند در صورت عدم درمان به موقع خطرناک باشند.
مثال:
Embolic events can be dangerous if not treated promptly.
معنی فارسی کلمه embolic
:
آمبولیک، صفتی که به مواردی اشاره دارد که به آمبولی مربوط میشود.