معنی فارسی embolismic

B1

به شرایط یا علل آمبولیسمیک اشاره دارد.

Of or relating to embolism or its causes.

example
معنی(example):

تئوری آمبولیسمیک در کنفرانس مورد بحث قرار گرفت.

مثال:

The embolismic theory was discussed in the conference.

معنی(example):

تحقیقات درباره عوامل آمبولیسمیک در حال انجام است.

مثال:

Research on embolismic factors is ongoing.

معنی فارسی کلمه embolismic

: معنی embolismic به فارسی

به شرایط یا علل آمبولیسمیک اشاره دارد.