معنی فارسی embolium
C1وضعیتی که در آن فرد به دلیل وجود یک انسداد در رگ خونی دچار حالت خاصی میشود.
The condition resulting from an obstruction in a blood vessel, such as that caused by an embolism.
- NOUN
example
معنی(example):
امبلیوم به وضعیتی اشاره دارد که تحت تأثیر امبولیسم قرار میگیرد.
مثال:
The embolium refers to the state of being affected by an embolism.
معنی(example):
بیماران با امبلیوم ممکن است بسته به محل انسداد، علائم مختلفی را تجربه کنند.
مثال:
Patients with embolium may experience various symptoms depending on the location of the blockage.
معنی فارسی کلمه embolium
:
وضعیتی که در آن فرد به دلیل وجود یک انسداد در رگ خونی دچار حالت خاصی میشود.